مرضیه نیایش

مجموعه آثار به چاپ رسیده این نویسنده جوان

مرضیه نیایش

مجموعه آثار به چاپ رسیده این نویسنده جوان

مرضیه نیایش
مرضیه نیایش نویسنده جوان رمان و داستان های کودک و نوجوان و داستان های تخیلی .
اینستاگرام: Marziyehniyayesh@

آخرین نظرات
           

پشت سر مادرم دویدم و به طرف حیاط رفتم، مثل جوجه اردک زشتی بودم که هر جا مادرش می‌رفت، او هم می‌دوید و می‌رفت. مهدی را روی زمین، کنار ماشین دیدم که از شدت سرما مچاله شده بود، سرش پانسمان داشت. احساس کردم از شدت سرما ترک برداشته است. روی موزاییک‌های حیاط خوابش برده بود. دلم برای شب پردردی که سپری کرده بود، سوخت. وقتی که تنها باشی برایت فرقی نمی‌کند، زیر پایت زمین باشد یا تخت خواب، وقتی سینه‌ات پر از درد باشد، چنگال‌های سرد موزاییک حیاط هم تغییری در حال دلت ایجاد نمی‌کند.

-         مامان... مامان اونجا رو ببین، مهدی روی زمین خوابیده.

مادر به طرفش دوید، جویبار اشک از آن دو گوهر زیبایش سرازیر شد. با اشک و بوسه مهدی را به آغوش کشید و پشت سرهم می‌گفت:

-         مامانت فدات بشه، پسر مظلوم و بیچاره‌م.

عاشقانه‌های مادر به مهدی از راه نرسیده بودند که پدر پشت سرمان ظاهر شد. خشکم زد.....

 

پست الکترونیکی جهت سفارش آثار:  ehsanemamish@gmail.com

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۰۷
مدیریت سایت - احسان امامی

نظرات  (۱)

۰۷ مهر ۹۵ ، ۱۵:۰۸ سارا کولیوند
خدارو شکر ما هم یه نویسنده بزرگ داریم اصلا فکرشو نمیکردم . به خودم میبالم که همشهریم رمان نویس دارم به دوستام گفتم باورشون نشد . ببخشید شرمنده از کدوم قوم هستید چون ما توی لرستان نیایش نداریم . ببخشید میپرسم . موفق باشید
پاسخ:
با سلام به دوست عزیزم سارا. من هم به خود می بالم که مردم نازنین و مهربانی دارم. قومیت مهم نیست، مهم این است که بر خود می بالم فرزندی از لرستان هستم و در شهر خرم آباد متولد شده ام. 
 با تشکر مرضیه نیاش

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی